«تعالي فرهنگ »رمز نوآوري و ماندگاری سازمان‌ها

«تعالي فرهنگ »رمز نوآوري و ماندگاری سازمان‌ها

نويسنده: افشین ماهوشی / مدرس حوزه‌هاي خلاقيت، نوآوري و کارآفرینی و کارشناس ارشد امور فرهنگی
مقدمه:
انتخاب موضوع «تعالي فرهنگ» به عنوان رمز نوآوري و ماندگاری سازمان‌ها از ان جهت حائز اهميت است كه موضوع خلاقیت و نوآوری در كشور ما بیشتر با بررسي ابعاد خاص تولیدی و خدماتی از حوزه نوآوری مورد توجه بوده، لذا اولاً: تأثیرگذاری فرهنگي نوآوری و نقش مؤلفه‌های آن در فرهنگ سازمانی چنانچه شايسته است مورد تبيين و تحليل قرار نگرفته است. ثانياً: كاركرد و كارآمدي فرهنگ سازمانی در تعالی سازمانی با رويكرد استراتژيک تا حد زیادی مغفول مانده است. در نوشتار حاضر برآنیم تا هر چند کوتاه به این مبحث بپردازیم.
2- تعاریف و ابعاد فرهنگ
در تعريف فرهنگ بايد مفهوم رشد و تعالي انسان به عنوان هدف اين مجموعه منسجم و منظم ذكر شود. بنابراين مي‌توان چنين گفت كه فرهنگ نظامي است نسبتاً منسجم متشكل از اجزايي غيرمادي شامل: ارزش‌ها، هنجارها، نمادها، باورها و اعتقادات، آداب و رسوم، دانش و اطلاعات رايج و هنرها و اجزايي مادي شامل كالاهاي مصرفي، ابزارها (تكنولوژي)، و ميراث فرهنگي نسبتاً مشترك بين اعضاي يك گروه، اجتماع يا جامعه كه از طريق يادگيري از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود (پناهي، 1375، ص 96) و موجبات رشد و تعالي انسان را فراهم مي‌آورد. علامه جعفري فرهنگ را اين چنين تعريف مي‌كنند: «فرهنگ عبارت است از كيفيت يا شيوه‌اي بايست و يا شايسته براي آن دسته از فعاليت‌هاي حيات مادي و معنوي انساني كه مستند به طرز تعقل سليم و احساسات صعود كرده آنان در حيات معقول تكاملي باشد»(محمد تقی جعفري، 1379، ص 62)
به طور كلي مي‏توان اهميت فرهنگ را در دو جنبه ديد. يكي جايگاهي كه فرهنگ در هويت و موجوديت جامعه دارد و ديگري نقشي كه فرهنگ در پيشرفت جوامع ايفا مي‏كند. جنبه اول را مي‏توان اهميت و جايگاه فرهنگ در موجوديت جامعه انگاشت و وجه دوم را مي‏توان اهميت و نقش فرهنگ صحيح در حركت به سمت اعتلا يا انحطاط جوامع دانست.
در زمينه نقش فرهنگ در موجوديت جامعه بايد گفت، حوزه نفوذ فرهنگ به همه ابعاد زندگي بشر كشيده شده است و همه ويژگي‌هاي غيرفيزيكي و متمايزكننده انسان‌ها از يكديگر و نيز همه ويژگي‌هاي متفرقه جوامع در فرهنگ آن‌ها نهفته است.
حضرت امام خميني (قدس‏سره) اين مفهوم را با تصريح بيشتر چنين بيان مي‏فرمايند:
«بي‏شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي‏دهد. (صحيفه نور، ج 15، ص 160)
3-كاركردهاي نظام فرهنگي:
كاركردهاي مهم نظام فرهنگي ايجاد هماهنگي و انسجام و همبستگي بين نهادها و اجزاي مختلف نظام اجتماعي است، به گونه‌اي كه يكپارچگي آن نظام حفظ شود، براي نظام فرهنگي هر جامعه لااقل ميتوان 5 كاركرد ذكر كرد:
1-    تأمين نيازهاي فيزيولوژي
2-    ايجاد ارتباط جمعي
3-    دادن هويت فرهنگي خاص بر اعضا
4-    حفظ و تداوم و بقاي جامعه
5-    ايجاد و حفظ همبستگي و انسجام اجتماعي (پناهي، 1375، ص 101)
به عقيده هافستد فرهنگ عبارت است از: انديشه مشترك اعضاي يك گروه يا طبقه كه آن‌ها را از ديگر گروه‌ها مجزا مي‌كند و در جايي ديگر، فرهنگ به‌صورت مجموعه‌اي از الگوهاي رفتار اجتماعي، هنرها، اعتقادات، رسوم و ساير محصولات انسان و ويژگي‌هاي فكري يك جامعه يا ملت تعريف مي‌شود.
فرهنگ در كلي‌ترين حالت آن، بر مجموعه‌اي پيچيده‌اي از خصوصيات احساسي، فكري، مادي و غيرمادي اطلاِق مي‌شود كه به عنوان شاخص يك جامعه يا گروه اجتماعي مطرح مي‌شود كه اين نه فقط شامل هنرها و آثار ادبي است بلكه اشكال مختلف زندگي، حقوِق بنيادين انسان‌ها، نظام‌هاي ارزشي و اعتقادات را نيز در بردارد (گزارش يونسكو در مكزيك، بررسي سياست‌هاي فرهنگي در جهان، 1982)
4- فرهنگ رفتاری  رودر روی نوآوری
از ديد برخي صاحبنظران، «فرهنگ» به طور متداول به «فرهنگ عمومي»، «فرهنگ سازماني» و «فرهنگ تخصصي» تقسيم‌بندي مي‌شود. كيفيت بخشي به فرهنگ در هر سه حوزه حائز اهميت است. اصولاً: فرهنگ عمومی کلیتی نسبت به فرهنگ سازمانی و عناصر و اجزا فرهنگی در جامعه دارد و تأثیرگذاری فرهنگی در فرهنگ رفتار  اجتماعی «قیاسی» است نه استقرایی و مسلماً فرهنگ جمعی بر فرهنگ فردی آثاری دارد که  در سازمان‌ها به صورت تغییرات رفتاری نمایان می‌شود. در فرهنگ عمومی اشکالاتی بر نگرش‌ها و دیدگاه‌ها مترتب است که اگر اصلاح نشود کل فرهنگ عمومی دستخوش اشکال می‌شود. در این رابطه با حکایتی می‌توان موضوع را روشن کرد: مي‌گويند حدود ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان مسجدي مي‌ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده‌کاري‌ها را انجام مي‌دادند. پيرزني از آنجا رد مي‌شد، وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره‌ها کمي کجه!کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت: چوب بياوريد! کارگر بياوريد! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فشااااررر...!!! و مدام از پيرزن مي‌پرسيد: مادر، درست شد؟!! مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت: بله! درست شد!! کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!
معمار گفت: اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي‌کرد و شايعه پا مي‌گرفت، اين مناره تا ابد کج مي‌ماند و ديگر نمي‌توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم... اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم! این حکایت  نشان‌دهنده این است که چگونه یک باور غلط می‌تواند فرهنگ عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از اشکالات فرهنگ رفتاری که مانع توسعه نوآوری است عبارتند از:
1-    ترويج فرهنگ تنبلی به نام قناعت که در ادبيات ما فراوان ديده مي‌شود. در واقع دست برداشتن از تلاش و پویایی با توجیه قتاعت، مثال روايت سعدي (عليه‌الرحمه) از آن‌که کفش نداشت و با ديدن مرد بدون پا براي طلب کفش دست از تلاش برداشت.
2-    ترويج فرهنگ ابن‌الوقت بودن «چو فردا شود فکر فردا کنيم» و «هر چه پيش آيد خوش آيد» عدم نگاه به آينده و آينده‌نگري که بي‌برنامه بودن بديهي‌ترين نتيجه آن‌ است و اين عدم برنامه‌ريزي در همه سطوح ديده مي‌شود.
3-    ترويج فرهنگ اطاعت «به‌واسطه حاکميت بوروکراسي و سابقه حکومت‌هاي توتاليتر». فرهنگ انقياد و تبعيت بي‌چون و چرا ريشه عميق تاريخي دارد و در عادات و هنجارهاي ما به‌شدت رخنه کرده است. نظام ارباب-رعيتي قديم و بوروکراسي مدرن (ساختار سلسله مراتبي) چنين آموخته است: تا نباشد چوب تر فرمان نبرده گاو و خر.
4-    ترويج فرهنگ هم‌رنگي و عدم نظارت اجتماعي، اين فرهنگ نيز از بي تفاوتي مدني ناشي از عملکرد حکومت‌هاي مستبد نشات گرفته است که ضرب‌المثل استعماري«خواهي نشوي رسوا هم‌رنگ جماعت شو» مصداق آن است و البته «هرکي سرش به کار خودش» و.... نيز در اين جهت کاربرد داشته است.
5-    ترويج فرهنگ موعظه و اندرز بدون عمل به آن‌چه گفته مي‌شود و بيان اين مثل که «کوزه‌گر از کندله شکسته آب مي‌خورد» در صورتي‌که اول واعظ بايد متعظ باشد و عامل به عملي که مي‌گويد بشود تا الگوي ديگران گردد و به‌واقع کوزه‌گر نبايد از کوزه شکسته آب بخورد.
موارد ذکر شده برخی از باورهای غلطی است که مانع خلاقیت و نوآوری در جامعه می‌باشد. مسلماً کالبد شکافي آسيب‌هاي فرهنگ عامه در طريق نوآوری خود تحقيقي ديگر مي‌طلبد.
با برآورده‌شدن نيازهاي اوليه معيشتي، زمينه براي بروز نيازهاي عالي‌تر انساني فراهم مي‌شود که اگر در مسيري درست هدايت شود به شکوفايي و تعالي انسان‌ها و جامعه مي‌انجامد. علاوه بر اين، خلاقیت و نوآوري از تفاوت نوع نگاه افراد به مسائل نشات می‌گیرد. بنابراین به عنوان نمونه می‌توان مسائل یک صنعت و سازمان را از زوایای متفاوت دید تا لزوماً به یک راه حل منتهی نشود زیرا گرچه در نهایت برای تصمیم‌گیری به یک راه حل نیاز داریم ولی راه حل نهایی از بین راه‌حل‌های مختلف است که گزینش می‌شود. این نکته را از شعر شادروان سهراب سپهری می‌توان دریافت:
من نمى‌دانم كه چرا مى‌گويند،  اسب حيوان نجيبى است، كبوتر زيباست‌، و چرا در قفس هيچ كسى كركس نيست‌، گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد، چشم‌ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد...
 آن‌چه بيان شد از آن جهت به رشته تحرير درآمد که فرهنگ و موانع فرهنگي نقش مهمي در توسعه يا عدم توسعه يافتگي نوآوری ايفا مي‌کند.
5- ويژگي‌هاي فرهنگ نوآوری
به‌طور کلي ويژگي‌هاي فرهنگ نوآوری جنبه دروني و بيروني دارد:
الف- ويژگي‌هاي دروني: عبارتند از : فکر مثبت (مثبت انديشي)، ايمان به توانمندي‌هاي ذهني گسترده، کنش «تفکر خلاق» در عمل، استقلال‌طلبي و اتکا به نفس بالا، مخاطره‌پذيري(ريسک‌پذيري)، وجود باورهاي راهنما در نظام باورداشت‌هاي ذهن(تبديل باورهاي روزمره عاميانه به باورهاي راهنماي سازنده) و...
ب- ويژگي‌هاي بيروني: عبارتند از مسؤوليت‌پذيري مبتني بر مديريت زمان، وجود باورهاي راهنما در جهت هم‌افزايي راهبردي (تبديل باورهاي راهنما به الگوهاي راهبردي که نقش تعيين کننده در استراتژي‌ها دارد)، درک تغيير و کشف فرصت‌ها، روحيه  مشارکت و کار گروهي و…
6-سخن پایانی
وقتی بیان می‌شود «تعالي فرهنگ» رمز نوآوري و ماندگاری سازمان‌ها است به این علت است که در فضای رقابتی جهان معاصر  تنها «مزیت رقابتی» می‌تواند گویای بهره‌وری و ارجحیت یک سازمان یا صنعت به سازمان و صنعت دیگری باشد، لذا نوآوری و ایده‌های عملیاتی که سبب محصول و خدمات نوین می‌گردد در چنین فضای رقابتی  از نیازهای راهبردی می‌باشد. در این بین نوع نگرش و دیدگاه‌ها و طرز تلقی کارکنان و مدیران ارشد و میانی سازمان امری بسیار مهم می‌باشد. اعتقاد به تغییر و نوآوری از مدیران ارشد سازمان نشات می‌گیرد و نظام باورداشت سازمان زمانی دستخوش رویکرد مثبت به نوآوری می‌شود که مدیران ارشد این باور را سازماندهی کنند. لایه‌های میانی و سطوح عملیاتی سازمان با نظام باورها و ارزش‌های سازمانی به طور منسجم شکل می‌گیرد و فرهنگ نوآوری تسری می‌‌يابد. آموزش به عنوان مهمترین ابزار، کلید «تعالي فرهنگ» است و مسلماً مدیر ارشد سازمان با فراگیر نمودن یادگیری مهارت‌های خلاقیت و نوآوری «فرهنگ نوآوری» را فراگیر می‌نماید.
منابع
-    بنيانيان، حسن.پيوست فرهنگي(چيستي،ضرورت..) نشر سوره مهر.1392
-    جعفرى ،محمدتقى. فرهنگ پيرو، فرهنگ پيشرو، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1373
-    نظريه و فرهنگ، جهانگير معينى، تهران: مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگى بين‏المللى، 1374.
-    راجرز؛ اورت.ام و شومیکر؛ فلوید(1369).رسانش نوآوری‌ها, رهیافتی میان فرهنگی. ترجمه: عزت‌ا... کرمی. دانشگاه شیراز
-    سی.شنایدر و لویی بارسو.ژان لویی.1997.مدیریت بر پهنه فرهنگ‌ها.
-    اينگلهارت، رونالد. تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي. تهران،كوير.1373
-    اسماعیلی، رضا، برنامه‌ریزی فرهنگی، فرهنگ اصفهان، شماره 112
-    تراسبی، دیوید، اقتصاد و فرهنگ، ترجمه کاظم فرهادی، 1385
-    اليوت؛تي.اس(1369)درباره ي فرهنگ.ترجمه:حميد شاهرخ.نشر مرکز
-    اسبورن، الکس(1368).پرورش استعداد همگاني ابداع و خلاقيت، ترجمه حسن قاسم‌زاده. تهران: انتشارات نيلوفر
-    سعيدي كيا، مهدي(1386)اصول و مباني کارآفرینی. تهران ;انتشارات كيا
-    ماهوشی،افشین.مبانی فرهنگ کارآفرینی.دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان.1392