تحولات و تغییرات سریع و شتابان جامعه بینالمللی، گذر از جامعه سنتی به جامعه اطلاعاتی و همچنین تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی، نیازمند راهکارهای مختلفی جهت فراهم کردن امکان رشد و توسعه اقتصادی در جامعه میباشد. بیتردید کارآفرینی نقش بسیار کلیدی در توسعه اقتصادی و پایدار همه جوامع دارد. کارآفرینی موتور توسعه اقتصادی است که بدون آن هیچ کشوری نمیتواند به توسعه اقتصادی دست یابد(شومپیر). در نظام اقتصادی توسعه یافته نوآوران، صاحبان فکر و ایده سرمایههای اصلی یک بنگاه اقتصادی و از عوامل اصلی توسعه پایدار محسوب میشوند. امروزه سازمانها نمیتوانند با دل بستن به توان بالای تولیدی و اجرای چند طرح ابتکاری ساده بر رقبای منعطف، نوآور، فرصتگرا وکمهزینه فایق آیند. بنابراین سازمانها باید شرایطی را فراهم کنند که کارکنان و مدیران بتوانند استعداد و خلاقیت خودشان را بارورکنند و به راحتی فعالیتهای نوآورانه خود را در جهت موفقیت سازمان به اجرا درآورند. کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت در جهت توسعه موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی در تحقق این اهداف محسوب میشوند.
دراین مقاله به نقش و جایگاه فرهنگ کارآفرینی در رشد اقتصادی و توسعه پایدار باعزم ملی و مدیریت جهادی اشاره شده وکارآفرین به عنوان نیروی محرکه اصلی و توسعه جوامع مورد توجه قرار میگیرد. به همین جهت تعاریفی از مفاهیم کارآفرینی، توسعه اقتصادی و توسعه پایدار، مدیریت جهادی انجام گرفته و سپس باتوجه به مبانی نظری به نقش کارآفرینی در رشد اقتصادی و توسعه پایدار پرداخته شده است و در پایان نیز موارد مذکور جمعبندی شده و در قالب بحث و نتیجهگیری ارائه گردیده است.
واژگان کلیدی:کارآفرینی، نوعشناسی کارآفرینی، توسعه اقتصادی، توسعه پایدار، نقش کارآفرینی در توسعه پایدار، مدیریت جهادی
مقدمه:
واژه کارآفرینی بیش از یک قرن است که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده و مانند سایر واژهها تغییرات زیادی را به خود گرفته و از رشد تکاملی برخوردار بوده است. کارآفرینی ابتدا در نظریههای اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت و یا ارزش اقتصادی شناخته شده و از قرن پانزدهم تاکنون، در کانون مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است(احمد پور داریانی،1383).
امروزه ساختار اقتصادی دنیا باگذشته به طور اساسی تفاوت دارد. توسعه پایدار امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. توسعه کارآفرینی درکشور ضمن فراهم آوردن زمینه رشد و توسعه پایدار، مسائل و مشکلات جاری از جمله فقر، نابسامانی اجتماعی و فرهنگی، بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی و معظل انبوه سایر بیکاران را مرتفع خواهد کرد. در واقع کارآفرینی که به مفهوم کشف و بهرهبرداری از فرصتها به منظور ارزشآفرینی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است، پایه و اساس توسعه همه جانبه محسوب میشود. مطالعات و تحقیقات نشان میدهد کارآفرینی نقش شایسته و بایستهای در رشد و توسعه اقتصادی، حضور فعال در بازارهای جهانی، رقابت، اشتغالزایی پایدار، توسعه عدالت، کاهش فقر، درآمد ملی و حل مشکلات جامعه دولت و بخش عمومی دارد. برای توسعه کارآفرینی در کشور به کارآفرینان توانمند نیاز است. منظور از توسعه کارآفرینی ایجاد فرهنگ کارآفرینی در کشور، تقویت گرایش مثبت عمومی به کارآفرینی و در پی آن افزایش نرخ فعالیتهای کارآفرینانه است. کارآفرینی نه تنها یک حوزه علمی نوخاسته بلکه یک نوع راه و رسم زندگی است(شعبانیان،1387).
تعاریف ومفاهیم کارآفرینی
واژه کارآفرینی از ریشه فرانسوی(Entreprendre) به معنی متعهد شدن نشات گرفته است(1968-cochran). کارآفرینی فرایندی است که در محیطها و مجموعههای مختلف اتفاق میافتد و طی آن، تغییرات در سیستم اقتصادی از طریق نوآوریهای افرادی که به فرصتهای اقتصادی واکنش نشان میدهند، رخ میدهد که این باعث ایجاد ارزش فردی و اجتماعی خواهد شد(1998-Echols).
کارآفرینی مفهوم جدیدی نیست و ریشه آن به قرن هیجدهم باز میگردد، یعنی زمانی که ریچارد کانتیلون عوامل اقتصادی را به سه دسته تقسیم کرد:1-مالکان زمین2-عوامل اقتصادی دستمزدبگیر و3-آن دسته از عوامل اقتصادی که با قبول خطر در بازار بورس فعالیت میکنند)1991،Prokopenko). با ظهور اصول اقتصادی نئوکلاسیک، مفهوم کارآفرینی وکارآفرین دیگرمورد توجه اقتصاددانان نبود، زیرا اصول اقتصادی کلاسیک فقط به دنبال بهینه ساختن منابع موجود برای دستیابی به تعادل و توازن بودند. تمرکز بر بهینهسازی منابع موجود در بطن نیروهای خارجی به نقطه ثقل اصول اقتصادی رایج تبدیل شده بود.
کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کار برد وآن را تحت عنوان (تخریب خلاق) نامگذاری کرد.(شومپیتر)
کارآفرینی شومپیتری شامل سه ویژگی اساسی است:
1-کارآفرینی از قبل قابل درک است، اما نمیتوان با به کار بردن قوانین معمولی و با استنباط از حقایق موجود به طور عملی آن را پیشبینی کرد.
2-کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل میدهد و برای اینکه موقعیتهای مناسبی خلق کند، موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی را تغییر میدهد.
شوپیتر بر این نکته اصرار میورزد که کارآفرین، مدیری نیست که فرایند تولید را نظارت میکند، بلکه او فعالیتهای معمولی را بر مبنای تجارب گذشته انجام میدهد، اما خطر ابهامات را میپذیرد ودر فعالیتهایی شرکت میکند که تاکنون انجام نشدهاند.
تیمونز، کارآفرینی را توانایی خلق و ساخت چیزی ارزشمند از همه چیز میداند. این مفهوم یعنی شروع، انجام، دستیابی و ایجاد یک شرکت یا سازمان. وسپرکارآفرینی را فرایندی میداند که برای شرکتهای معتبر، چه کوچک باشند و چه بزرگ، رقبای جدید و مستقلی را معرفی میکند. او کارآفرینان را افرادی میداند که رقابت را افزایش میدهند، شرکتهای موجود را به چالش میکشانند، و به دنبال فرصتهای مناسب هستند تا در محیط بازار نیازهای برآوره نشده را برآورده کنند(1991-Prokopenko).
ویژگیهای کارآفرین:
1-آینده نگربودن و داشتن چشم انداز: چشمانداز شخص کارآفرین کاملاً شفاف وخالی ازهرگونه ابهام بوده و لذا قابلانتقال به دیگران میباشد. داشتن چنین چشماندازی به کارآفرین کمک میکند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوه بر این چشمانداز قاب انتقال، دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او مینماید.
2-مصمم بودن: عزم راسخ کارآفرینان یکی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست که انرژی وتعهد لازم برای کسب موفقیت را ایجاد میکند. کارآفرینان مصمم از ایدهها و فرتهای جدید و پیشنهادهای شغلی دیگر چشمپوشی میکنند و در مقابل به کاری که برای خود برگزیدهاند، پایبند میمانند. این قطعیت، کارآفرین را از هرگونه شک و تردید طی فرایند راهاندازی مصون نگاه میدارد تا حدی که مخالفت نزدیکان و آشنایان نیز میتواند در اراده آنان خللی وارد نماید.
3-تمرکز: برای اینکه کارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرحها، برنامهها و جزئیات کار مطمئن باشد، لازم است در تمام لحظات با تمرکز برچشمانداز، همه انرژی، وقت و سایر منابع را حول این هدف مصرف نماید.
4-انگیزش: نیازخود شکوفایی یکی از مهمترین انگیزههای کارآفرینان در محقق کردن چشماندازشان میباشد. نتیجه این نیاز قوی این است که در مسیر حرکت به سوی هدف، هرچیز دیگری در اولویت پايینتری قرار میگرد. علایق خارج از این چشمانداز و یا پروژههای با سود مالی زیاد، همه از مواردی هستند که در مقایسه با هدف اولیه، اولویت پایینتری خواهند داشت.
5-ازخود گذشتگی: کارآفرینان همه زندگی خود را وقف کار مینمایند، بسیار سختکوش هستند و پشتکار آنان مثالزدنی است. در حقیقت آنان از کار در راستای هدف خود لذت میبرند. داشتن این چشمانداز روشن و ترکیب آن با خوشبینی و ریسکپذیری، سختکوشی و تعلق خاطر به کار را درکارآفرینان پدید میآورد (احمدپور داریانی و مقیمی، 1385)
انواع کارآفرینی
نوعشناسیهای متعددی از کارآفرینی در ادبیات موضوع ارائه شده است. اولین صاحبنظر پیشگام در زمینه طبقهبندی کارآفرينان، اسمیت) است که این تقسیمبندی را براساس شخصیت، و زمینههای اجتماعی و رفتاری ارائه داده است. اسمیت دو نوع از کارآفرینان را شناسایی کرده است:1)کارآفرینان افزارمند که عمدتاً از کارگران سطوح عملیاتی هستند و2)کارآفرینان فرصتگرا که با سطح عالی تحصیلات و تنوع وسیعی از تجارب کاری تشخیص داده میشوند (مقیمی،1381،ص15)
در یک مطالعه مشابه، باردن درسال1977میلادی به همان نتایج دست یافت، اما به جای کارآفرینی افزارمند و فرصتطلبانه از سرپرست و مدیراستفاده کرد. دانتابرگو وکوپر در سال 1981میلادی، سه نوع کارآفرین را شناسایی کردند: 1)کارآفرینان افزارمند، 2)کارآفرینان رشدگرا، 3)کارآفرینان مستقل(1995،careEiwood&TseEliza)
کورنوال وپرلمن نیز کارآفرینیرا به سه دسته کارآفرینی فردی، کارآفرینی درونسازمانی و کارآفرینی سازمانی تقسیم میکنند (comwall & 1990Tperlman) کارآفرینی فردی فرآیندی است که در آن، یک کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانهای را به طور مستقل به ثمر برساند. کارآفرینی سازمانی نیز به فرآیندی اطلاق میشود که سازمان طی میکند تا کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینی انجام وظیفه کنند.
توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی (Economic development) از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکی شمرده میشود، در حالی که بین این دو مفهوم تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود دارد، رشد اقتصادی دربرگیرنده شاخصهای کمی اقتصادی است، ليکن توسعه اقتصادی متضمن فرآیندهای پیچیدهتری است، به گونهای که این مفهوم با مفاهیمی چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیکتر است تا مفهوم رشد اقتصادی (ازکیا و غفاری،1384)
مک لوپ میگوید:توسعه اقتصادی عبارت است از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه بشود و نیز اظهار شده که توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن مبانی علمی و فنی تولید از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن متحول میشوند.
توسعه پایدار
• مفهوم توسعه پايدار به طور رسمي از سال 1987 ، پس از طرح آن در مجمع عمومي سازمان ملل و مورد پذيرش قرار گرفتن از سوي اكثر كشورهاي عضو، رايج شد. بر اين اساس در گزارش بروندلند رابرتBrundland Report)) كميسون توسعه سازمان ملل، توسعه پايدار اينگونه تعريف شده است: «برآوردن نيازهاي نسل كنوني بدون به خطر انداختن توانايي نسلهاي آينده در برآوردن نيازهاي شان(Richards ,2002
• مفهوم توسعه پایدار Sustained development)) مفهومی است که در سالهای اخیر در ادبیات جامعهشناسی مطرح شده است. در سمپوزیمی که در سال 1991 درلاهه برگزار شد، در مورد مفهوم توسعه پایدار آمده است: اگر منظور از توسعه، گسترش امکانات زندگی انسانهاست، این امر نه تنها در مورد نسل حاضر بلکه برای نسلهای آینده نیز باید مدنظر باشد.
• منظور از توسعه پایدار تنها حفاظت از محیطزیست نیست، بلکه مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی است. رشدی که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم جهان و نه تعداد اندکی افراد برگزیده است. در فرآیند توسعه پایدار سیاستهای اقتصادی، مالی، تجاری، انرژی، کشاورزی، صنعتی و... به گونهای طراحی میشود که توسعه اقتصادی که بازپرداخت آن برعهده نسلهای آینده است، ایجاد کرد. در نهایت توسعه پایدار به معنی عدم تحمیل آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و یا زیستمحیطی به نسلهای آینده است(ازکیاوغفاری،1384).
اهداف توسعه پايدار
• توسعه پايدار وتوسعه ملي داراي 6هدف مشترك ميباشندكه اكثر متخصصين با اين موارد اتفاق نظر دارندكه عبارتند از: (ركنالدين افتخاري، 1382 ، ص (146
• 1-تامين نيازهاي اساسي
• 2-افزايش توليد وكاهش فقر
• 3-امنيت غذايي
• 4-افزايش درآمد
• 5-حفظ محيطزيست
• 6-توسعه فرصتهاي شغلي وافزايش مشاركت واعتماد به نفس
اهمیت وضرورت کارآفرینی
دستیابی به آرمانهای چشمانداز بیستساله که جایگاه شایستهای را برای کشور فراهم میکند و همچنین حل مشکلات فعلی جامعه نیز تنها از طریق استراتژی توسعه کارآفرینی و به تعبیری جایگزینی اقتصاد کارآفرینی به جای اقتصادی نفتی امکانپذیر است. بدون توجه به نقش کارآفرینی در توسعه کشور، تحقق هدفها امکانپذیر نیست و تلاشهای درحال انجام را ناکام میگذارد و با ادامه وضع موجود، همچنان منابع را به هدر میدهد و حجم و پیچیدگی مشکلات را اضافه میکند. بنابراین توجه جدی به کارآفرینی و تدوین و اجرای برنامه ملی توسعه کارآفرینی برای کشور بسیار حیاتی است. لذا کارآفرینی به عنوان یکی از مهمترین محورهای اصلی رشد و توسعه اقتصادی و پایدار به دلایل زیر دارای اهمیت است:
1-عامل افزایش سرمایهگذاری و به تبع آن افزایش سود و سرمایه، سرمایهگذاران میشود.
2-سبب ایجاد فرصتهای تازه در بازار کار و راهکار مؤثری در ایجاد اشتغال مولد و پایدار درکشور است.
3-موجب دگرگونی ارزشها و تحول ماهیت آنها میشود و ارزشهای تازهای به وجود میآورد.
4-موجب آسان شدن روند رشد و توسعه کشور میشود.
5-محیط و شرایط لازم را برای تولید کالاها، محصولات و بازاریابی آنها فراهم میسازد.
6-کارآفرینی سبب پیدایش محصولات، خدمات، روشها، سیاستها، افاکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه میشود.
7-عامل تقویت وتکامل صنایع داخلی است و زمینه رقابت صنایع داخلی با صنایع خارجی را فراهم میآورد و منجر به افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور میشود.
8-باعث رقابت، تقویت و تکامل صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و افزایش سطح کیفیت کالاها میشود.
9-عامل توسعه اقتصادی، رفاه و تامین اجتماعی جامعه است. (بهزادیان نزاد،1380)
جایگاه کارآفرینی در رشد اقتصادی و توسعه پایدار با رویکرد عزم ملی
ویژگی بارز اقتصاد امروز، تغییرات سریع است. لذا کشورهایی میتوانند در چنین اقتصادی موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. اگر نگاهی بر سیر تاریخی نظریات توسعه اقتصادی داشته باشیم، درمییابیم که جدیدترین این نظریات تاکید دارند که توسعه صنعت و پیشرفت در اقتصاد جامعه مبتنی بر تغییر ایدهها و خلق نوآوریها است و بدون قرار گرفتن در صف پیشروان علم و نوآوری، هیچ کشوری در پیمودن سریع مسیر توسعه موفق نخواهد بود.
طبیعی است که بارزترین ابزاری که میتواند ما را به این مقصود برساند، کارآفرینی است. در نظام اقتصادی مبتنی بر کارآفرینی، نوآوران و صاحبان فکر و ایده، سرمایههای اصلی یک بنگاه اقتصادی و از عوامل اصلی توسعه پایدار محسوب میشوند. کارآفرینی با توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها رابطه تنگاتنگی دارد و امروزه یکی از شاخصهای توسعه در کشورهای رو به رشد محسوب میشود. به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند پیشرفت و رشد اقتصادی جامعه بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و پیشرو تلاش میکنند با حداکثر امکانات و بهرهبرداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شماری از افراد جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه هدایت کنند. (نعیمی وهمکاران،1387)
توسعه کارآفرینی در کشور ضمن فراهم آوردن زمینه رشد و توسعه پایدار، مسائل و مشکلات جاری از جمله فقر، نابسامانی اجتماعی و فرهنگی، بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی و معضل انبوه سایر بیکاران را مرتفع خواهدکرد. دستیابی به رشد و توسعه اجتماعی به عنوان یک چشمانداز ملی مهمترین آرزوی هر ملتی است اما تحقق چنین چشماندازی نیاز به تدوین و اجرای راهبردهای اثربخش دارد. کارآفرینی یکی از اجراییترین این راهبردها است. بر این اساس، دستیابی به چشمانداز بیستساله کشور که چارچوب اصلی چهار برنامه پنجساله آینده کشور را شکل میدهد، مستلزم توسعه کارآفرینی در ایران اسلامی است. (شعبانیان،1387).
در واقع کارآفرینی که به مفهوم کشف و بهرهبرداری از فرصتها به منظور ارزشآفرینی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است، پایه و اساس توسعه همه جانبه محسوب میشود. در واقع کارآفرینی که به مفهوم کشف و بهرهبرداری از فرصتها به منظور ارزشآفرینی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است، پایه و اساس توسعه همهجانبه محسوب میشود. مطالعات و تحقیقات نشان میدهد کارآفرینی نقش شایسته و بایستهای در رشد و توسعه اقتصادی، حضور فعال در بازارهای جهانی، رقابت، اشتغالزایی پایدار، توسعه عدالت، کاهش فقر، درآمد ملی و حل مشکلات جامعه دولت و بخش عمومی دارد. برای توسعه کارآفرینی در کشور به کارآفرینان توانمند نیاز است. منظور از توسعه کارآفرینی ایجاد فرهنگ کارآفرینی در کشور، تقویت گرایش مثبت عمومی به کارآفرینی و در پی آن افزایش نرخ فعالیتهای کارآفرینانه است. کارآفرینی نه تنها یک حوزه علمی نوخاسته بلکه یک نوع راه ورسم زندگی است. واقعیت امر این است که توسعه در کشور اسلامی ما مستلزم ظرفیتسازی کارآفرینانه در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. این امر منجر به پرورش افرادی میشود که میتوانند در بخشهای مختلف جامعه کسب و کارهای نوین ایجاد کنند، ظرفیتهای موجود را توسعه دهند و با نوآوری، مشکلات جامعه، دولت و بخش عمومی را کاهش دهند. در صورت تحقق این هدف مهم، از ظرفیتهای بالقوه در جامعه حداکثر استفاده به عمل خواهد آمد و اشتغالزایی، عدالت و رفاه اجتماعی، توسعه پایدار، کیفیت زندگی نشاط و امید به زندگی و اقتدار باعزم ملی در ایران اسلامی را به دنبال دارد. بررسیها نشان میدهند که رشد بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی افزایش یافته است. رفع معضل بیکاری دانشآموختگان با آموزش مهارتهای کارآفرینانه و به دانشجویان و دانشآموختگان همه رشتهها از یک سو و توسعه انواع رشتهها و گرایشهای جدید کارآفرینی در کنار سایر دروس رشتههای موجود از سوی دیگر ممکن خواهد بود. از این طریق تعداد بیشتری از دانشآموختگان به سوی تاسیس کسب و کار و ایجاد اشتغال برای سایر بیکاران گام برخواهند داشت. به عبارت دیگر با توسعه کارآفرینی در کشور ضمن فراهم آوردن زمینه رشد و توسعه پایدار، مسائل و مشکلات جاری از جمله فقر، نابسامانی اجتماعی و فرهنگی، بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی معضل انبوه سایر بیکاران نیز مرتفع خواهد شد. استفاده از ظرفیتهايی موجود و توسعه فناوری پیشرفته به وجود افراد خلاق، نوآور و کارآفرین در جامعه نیاز دارد این نیاز در همه بخشها و رشتهها مشهود و ملموس است. بنابراین توسعه کارآفرینی برای تامین نیازهای کشور و دستیابی به هدفهای ایران اسلامی ضروری است.
عزم ملی
عزم ملی یعنی صرف نمودن فعل خواستن در تکتک آحاد ملت که همچون یک انقلاب بزرگ مردمی که برای دستیابی به آن تمامی افراد بدون ملاحظه به خواستهها و نیازهای شخصی در آن مشارکت دارند، نمود پیدا میکند. در این عزم ملی، منافع جامعه و مردم بر منافع شخصی، گروهی و حتی جناحی و حزبی اولویت خواهد داشت و در یک کلام منافع ملی و کلان بر منافع خرد و مقطعی ارجحیت پیدا خواهد کرد.
مدیریت جهادی
مدیریتی است که تنها در مقطع دفاع مقدس بارها با آن مواجه بودهایم. مدیریتی که با ر هبری امام خمینی توانست به خوبی در مقطع دفاع مقدس کشور را از پرتگاه جنگ که استکبار جهانی ایران را به سمت آن کشانده بود نجات دهد و کارآیی خود را به خوبی نشان داده است. شاید به کار گیری واژه جهاد نشان و اشاره از یک واقعیت مهم باشد که امروز هم نوعی دیگری جنگ بر این انقلاب و کشور و مردم تحمیل شده است که بایستی همچون دفاع مقدس با یک مدیریت جهادی به مقابله و برخورد با آن پرداخت.
ولی مدیریت جهادی امروز را چگونه میتوان دید و آن را تشریح نمود؟ آیا مدیریت جهادی را باید در بالا بردن هزینهها و سختر نمودن سطح اصطکاک و رویارویی با مشکلات و دشمنان تفسیر نمود یا اینکه آن را به معنای بهرهگیری از عقل، تدبیر و دانش و نرمش قهرمانانه به همراه پایداری بر اصول انقلاب در صحنه مقابله و جنگ اقتصادی و فرهنگی با دشمنان انقلاب بدانیم.
با دیدگاه فوق می توان بخشی از تفسیر مدیریت جهادی را در محورهای ذیل خلاصه كرد:
۱- نگاه کارشناسانه و مدبرانه به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم
۲- توجه به تولیدات داخلی و صادرات کالا
۳- شناسایی نیازهای ضروری و اساسی مردم در حوزه اقتصاد
۴- سوق دادن هدفمندی یارانهها به سمت خدمات عمومی و ضروری مردم
۵- نگاه واقعگرایانه به اقتصاد جهانی و چگونگی نحوه تعامل با دنیای خارج و روابط کشورها
۶- شناسایی صحیح ظرفیتها و توانمندیهای موجود در کشور
۷- سرعت عمل لازم در حل و فصل موضوعات و مشکلات
۸- پرهیز از هرگونه شتاب زدگی در تصمیمات کلان
۹- بهرهگیری صحیح و به موقع از ظرفیتها و امکانات و پتانسیلهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در داخل کشور
۱۰- بهرهگیری صحیح و مناسب از منابع در داخل کشور (حامل های انرژی و...)
۱۱- متناسب کردن قیمتها با درآمد مردم
۱۲- بالا بردن هزینههای کالاهای تجملاتی وارداتی (خودروهای لوکس و...)
۱۳- توزیع عادلانه بر حسب نیاز در سطح کشور به منظور افزایش انگیزه در جهت حمایت از سیاستهای اقتصادی
۱۴- ایجاد فرصتهای برابر برای تمامی بنگاههای اقتصادی و سرمایهگذاران داخلی
۱۵- سوق دادن تمامی ابزار فرهنگی کشور و رسانههایی داخلی در تبلیغ و تشویق مردم به مصرف صحیح محصولات و تولیدات داخلی
۱۶- بالا بردن ساعات بهرهوری کار در سطح کشور (ادارات و کارخانجات و...)
۱۷- کاهش تعطیلات رسمی
۱۸- بالا بردن سرعت گردش سرمایه در کشور و توزیع تسهیلات بدون هرگونه قرطاس بازی اضافه
۱۹- بالا بردن اشراف کامل دستگاههای نظارتی و کنترلی بر اقتصاد کشور
۲۰- ایجاد فضای کامل امنیت اقتصادی برای سرمایهگذاران در اقتصاد داخلی
۲۱- ایجاد سیستمهای جدید با حفظ پتانسیل و آمادگی قبلی در جهت حل معضلات و مشکلات پیشبینی نشده در موضوعات اقتصادی
۲۲- بالا بردن نقش بنگاههای خرد اقتصادی در داخل کشور در جهت افزایش تولید
۲۳- تصویب و تسهیل قوانین برای کارآفرینی و حمایت از تولیدات داخلی
۲۴- نگاه ویژه به مناطق محروم و کم برخوردار به منظور ایجاد و برقراری عدالت اجتماعی و بالا بردن انگیزههای حمایتی مردم
نتیجه گیری
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فناوری، افزایش اشتغال، تولید دانش فنی و تولید توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی و رشت اقتصادی جامعه را در برداشته باشد. دگرگونی و تحولات در سراسر جهان امروز، باعث شده است که کارآفرینی بیش از پیش اهمیت یافته و سازمانها بیشتر از گذشته نیازمند نوآوری و کارآفرینی برای تطبیق با شرایط جدید باشند. در حقیقت سازمانها در ارتباط با کارآفرینی به عنوان مهمترین عامل توسعه اقتصادی، میتوانند سهم بیشتری از بازارها را به خود اختصاص دهند. لذا با توجه به وجود نیروهای انسانی شایسته در سطح کشورمان و در دسترس بودن تجربههای ارزنده موجود در زمینه کارآفرینی در سطح دنیا، لازم است برنامهریزیهای لازم در زمینه توسعه کارآفرینی در سطح کشور صورت گیرد. ضروری است روح کارآفرینی در سراسر کشور گسترده گردد تا جوانان کشور باشور و اشتیاق وارد فعالیتهای کارآفرینی شوند وخود مولد کار باشند نه به دنبال کار در جامعه سرگردان به سر برند.
برای رسیدن به «ایران کارآفرین» باید برای مواردی همانند موارد اشاره شده زیر به عنوان راهکارها و پیشنهادات مطرح شده برنامه اجرایی تهیه کنیم و مصمم و معتقد باشیم که راه توسعه اقتصادی، اجتماعی و صنعتی وگریز از بحران بیکاری جز از راه توسعه کارآفرینی میسر نخواهد بود.
فرهنگ سازی کارآفرینی
نقش کارآفرین در توسعه صنعتی، اقتصادی و ایجاد اشتغال در جامعه باید به صورت یک باور همگانی درآید و این اعتقاد به وجود آید در دنیای امروز و در جامعه اطلاعاتی اقتصاد دانش محور رشد و توسعه از طریق نوآوری و خلاقیت امکانپذیر است.
آموزش کارآفرینی
آموزش مهمترین وکلیدیترین نقش در توسعه کارآفرینی دارد. ضروری است موسسات آموزشی اعم از دبیرستانها، مراکز آموزش فنی وحرفهای، دانشکدهها ودانشگاهها آموزشهای لازم را جهت توسعه کارآفرینی و فرهنگسازی در دستور کار خود قرار دهند و در آموزشها باید به ابداع و خلاقیت بها داده شود نه محفوظات.
ایجاد مراکز توسعه کسب و کار کوچک (SBDC )
تلاش جدی سازمانهای توسعهای با رویکرد حمایت مالی و همکاری دانشگاهها نسبت به ایجاد مراکز توسعه کسب و کار کوچک (SBDC ) با هدف شکلگیری هستههای کارآفرینی در این مراکز.
حمایت مالی کارآفرینان
فراگیر شدن مراکز مالی حمایتکننده از کارآفرینان در سراسر کشور و پشتیبانی و قبول بخشی از خطر سرمایهگذاری موسسات و مراکز مسؤول توسعه فناوری با ساز و کار مناسب توسط دولت.
بسترسازی قانونی فعالیتهای کارآفرینی
تدوین قوانین و مقررات مالی و مالیاتی مشوق فعالیتهای کارآفرینی
حمایت معنوی از کارآفرینان
حمایت وتکریم افراد کارآفرین و ارزش محسوب شدن کسب درآمد و ثروت از طریق کارآفرینی و معرفی الگوهای کارآفرین نمونه و موفق.